Saturday, December 29, 2007

من گریه نمی کنم


وقت رفتن تو هم رسید.

لحظه که از آغاز منتظرش بودم.

هنگام رفتن لطفاٌ به گونه های من نگاه نکن، که آیا خیس شده اند یا نه !

چون یک مرد گریه نمی کند.

و اگر هم گونه هایم خیس شده باشند به خاطر پیاز هاییست که خرد کرده ام تا یک لانزانیای یکنفره برای خودم درست کنم.

و یا شاید گرد و غباری در چشمانم رفته و به سوزش و اشک افتادند.

با این همه اگر باز تصور میکنی که من گریه کرده ام لطفاّ به دوستانم چیزی نگو.

چون یک مرد هیچ گاه گریه نمی کند و اگر هم اشکی بریزد اشک خوشحالی است نه اشک غم.

No comments: