Thursday, January 10, 2008

بمب های مهاجر: بمب هایی که کوچ می کنند

بمب

صدای گِرد و بمی داشت
کمی متفاوت تر از موشک
که تیز می بُرید.
ما به شیشه هایمان چسب زدیم.
ضربدر های بزرگ
از گوشه ی آسمان
تا ریشه ی قالی
همه بمب ها خانه ما را نشانه می گرفتند
و به جاهای دیگری می خوردند.
ما بارها می مردیم.
آن ها آدم های دیگری را دفن می کردند
جنگ که تمام شد
ضربدر ها را پاک کردیم
جای شان روی شیشه مانده بود
پنجره های ضربدری،
شیشه هایی که بارها لرزیده بودند،
آسمانی که سیاه مانده بود.

دوستم پدرش را عوض کرد
ما خانه مان را
و بزرگ تر که شدیم
آسمان مان را .

می گویند جنگ سال هاست که تمام شده
پس چرا بمب ها هنوز می ترکند؟
شیشه ها می لرزند؟

و هیچ شعری آرام مان نمی کند؟

از وبلاگ مریم


No comments: